مرور رمان ملکه استر اثر جان ایروینگ: همراهی ناامیدکننده برای قوانین خانه سیب
نویسنده سابقاً بزرگ به پرورشگاه سنت کلودز بازمیگردد، اما رمان جدید حول دخترخواندهای شروع شده و سپس به هر سو منحرف میشود و تمرکز خود را از دست میدهد.

مرور رمان ملکه استر اثر جان ایروینگ
رمان “ملکه استر” اثر جان ایروینگ به عنوان همراهی برای اثر محبوبش “قوانین خانه سیب” معرفی میشود، اما به گفته منتقدان این بازگشت بسیار کوتاه و ناامیدکننده است. داستان با محوریت استر، دختر یتیم یهودی که توسط خانواده وینسلو به فرزندی پذیرفته میشود، آغاز میگردد. اگرچه در ابتدا حضور دکتر ویلبر لارچ از پرورشگاه سنت کلودز نویدبخش است، اما این شخصیت به سرعت کنار گذاشته میشود. به جای بررسی زندگی استر در فلسطین و فعالیتش در سازمان نظامی هاگانا، تمرکز داستان بهطور غیرمنتظرهای به سمت پسرش جیمی منتقل میشود.
- تغییر ناگهانی کانون داستان: ایروینگ زمینههای جذاب مانند هویت یهودی و مهاجرت را رها کرده و به سراغ موضوعات تکراری خود مانند ورشتی، وین و روسپیگری میرود.
- شخصیتهای سطحی: جیمی و شخصیتهای فرعی مانند کلود و ژولاندا عمق کافی ندارند و رشد نمیکنند.
- صحنههای پراکنده: برخی صحنههای اکشن مانند از دست دادن باگاه جالب هستند اما تأثیر ماندگاری ندارند.
- > “ملکه استر ناامیدی از نویسندهای است که زمانی چنین شادی میبخشید.” – این جمله خلاصه احساس منتقد است.
- > “قوانین خانه سیب... پس از ۴۰ سال هنوز زیبا ایستاده است.” – توصیه نهایی خواندن اثر قدیمی به جای کتاب جدید است.
این رمان با وجود صفحات کمتر، نتوانسته عمق و یکپارچگی آثار قبلی ایروینگ را تکرار کند و تمرکز خود را بر روی موضوعات اصلی از دست داده است.
