پرویز تناولی: شاملو و براهنی هنوز شترسواری میکنند!
بازخوانی گفتوگوی پرویز تناولی در سال ۱۳۵۰ دربارهی مفاهیم «هیچ» و پاسخ به انتقادات احمد شاملو و رضا براهنی نسبت به هنرمندان تجسمی. تناولی بر پیوند مجسمهسازی با فضای شعری ایران تأکید میکند.

گفتوگوی تاریخی پرویز تناولی در سال ۱۳۵۰
این مصاحبه که در پاییز ۱۳۵۰ با پرویز تناولی انجام شده، دیدگاههای این هنرمند دربارهی مفاهیم محوری کارش مانند «هیچ»، قفل و قفس را بازگو میکند. تناولی توضیح میدهد که برای او ساختن یک «هیچ» یا یک آفتابه تفاوتی ندارد، زیرا همهی این آثار به فضای شعری ایران و اسطورهی فرهاد کوهکن گره خوردهاند. او «هیچ» را دارای بعدی کامل و زیبا شبیه به هنر یونان باستان و رنسانس ایتالیا میداند.
- تناولی بر پیوند عمیق مجسمهسازی معاصر با شعر ایران تأکید میکند.
- او به ساخت بزرگترین «هیچ» جهان از استینلس استیل به سفارش یک دانشگاه آمریکایی اشاره میکند.
- این هنرمند از تبعیض نژادی علیه آفتابه در ایران به عنوان تنها تبعیض نژادی موجود انتقاد میکند.
«برای من ساختن هیچ و یا آفتابه، در قفس و یا قفلها و پنجرههایی که ساختهام فرقی ندارد. من با همه آن مجسمهها زندگی میکنم.»
«دربارهی اظهارنظرهای اخیر شاملو و براهنی باید بگویم که اینان هنوز شترسواری میکنند و تنها فرقشان با شعرای گذشته این است که با کت و شلوار در تهران سوار شترند.»
تناولی در بخش دیگری از گفتوگو به انتقادات احمد شاملو و رضا براهنی از هنرمندان تجسمی پاسخ میدهد و معتقد است شاعر معاصر به دلیل عظمت سنت شعر ایران، اغلب نتوانسته با آن برابری کند و حالا به دیگر هنرها میپردازد. او مجسمهساز گدا را به شاعر دستمال ابریشمی ترجیح میدهد و از وضعیت دشوار هنرمندان تجسمی میگوید.
