خطرات نظریه چندفرهنگی کیملیکا در تشدید قومگرایی و تجزیهطلبی در ایران
احمد بستانی استاد دانشگاه خوارزمی با نقد نظریه چندفرهنگیگرایی کیملیکا هشدار میدهد که کاربست این نظریه در ایران به دلیل فقدان پیشفرضهای اصلی مانند دولت ملی قدرتمند و نظام لیبرال دموکراسی، نه تنها مشکلات قومی را حل نمیکند بلکه به تقویت تجزیهطلبی و تضعیف فرهنگ مدنی منجر میشود.

نقد نظریه چندفرهنگیگرایی کیملیکا در بافتار ایران
این تحلیل به بررسی خطرات کاربست نظریه چندفرهنگیگرایی ویلیام کیملیکا در ایران میپردازد. احمد بستانی استاد دانشگاه خوارزمی معتقد است این نظریه بر دو پیشفرض غربمحور استوار است: وجود دولت ملی قدرتمند و نظام لیبرال دموکراسی که در ایران وجود ندارند. از دیدگاه او، استفاده از این الگو در ایران نه تنها مشکلات قومی را حل نمیکند، بلکه با تقویت عاملیت گروههای قومی سنتی به محدود کردن آزادیهای فردی و تضعیف امر مدنی منجر میشود.
مفروضات نظریه کیملیکا
- نظریه بر مفهوم حق جمعی در سنت لیبرالیسم متأخر استوار است
- در بستر تاریخی فروپاشی شوروی و منازعات قومی اروپای شرقی شکل گرفته
- برای جوامع پسااستعماری با ساختارهای لیبرال دموکراسی طراحی شده
پیامدهای منفی برای ایران
- تقویت قومگرایی و تجزیهطلبی
- محدودیت آزادیهای فردی در ساختارهای پدرسالار
- مانع شکلگیری فرهنگ مدنی ملی
«آیا در ایران دولت ملی قدرتمندی داریم که برابری، شهروندی، حقوق برابر زن و مرد را به رسمیت شناخته باشد؟»
«بحث کیملیکا وقتی وارد ایران میشود، برعکس جواب میدهد و موجب تقویت جدا سری و تجزیه طلبی میشود»
این تحلیل تأکید میکند که اولویت در ایران استیفای حقوق فردی و شکلگیری دولت مدرن است، نه عاملیت بخشیدن به گروههای قومی سنتی.
