بحران عالمنماها در عصر اتصال دائمی: نقد پدیده وایفاینشینها
تحلیلی بر پدیده عالمنماهای پستمدرن که با دسترسی دائمی به اطلاعات، علم را به انباشت داده تقلیل میدهند و فاقد حکمت عملی هستند. این مقاله تمایز علم و حکمت و پیامدهای اجتماعی این پدیده را بررسی میکند.

بحران عالمنماها در عصر دیجیتال
در عصر اتصال دائمی، شاهد پدیدهای نوظهور به نام «وایفاینشینها» هستیم که با دسترسی سریع به اطلاعات، خود را صاحب علم میدانند بدون آنکه فرآیند فهم و حکمت را طی کرده باشند. این مقاله به تحلیل این بحران از منظر تمایز علم و حکمت میپردازد. بر اساس فلسفه اسلامی، علم به معنای ادراک حقیقت است در حالی که حکمت شامل کاربرد عملی و جهتدهی اخلاقی علم میباشد. وایفاینشینها در انباشت داده مهارت دارند اما فاقد قضاوت حکیمانه هستند.
- تمایز علم و حکمت: فارابی و ابنسینا علم را شناخت نظری و حکمت را تلفیق علم با فضیلت عملی میدانند
- خطرات انبار اطلاعات: تولید محتوای سطحی، بیاعتمادی به تخصص و گم شدن اولویتهای اساسی
- علمای بیعمل: پیامبر(ص) فرمودند سختترین عذاب برای عالمی است که علمش سودمند نباشد
- تحلیل جامعهشناختی: در نظریه بوردیو، این پدیده ناشی از追求 سرمایه نمادین بدون کسب سرمایه فرهنگی اصیل است
- راهکارهای اصلاحی: بازگشت به الگوی علم-عمل، ارزیابی بر اساس حل مسئله و آموزش اخلاق فکری
ابنسینا: «علم بدون تطبیق بر عمل، همچون نوری است که بر دیوار افتاده و راهی را روشن نمیکند»
قرآن کریم: «یؤتی الحکمة من یشاء و من یؤتی الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً»
برای مقابله با این پدیده، نیازمند اصلاحات ساختاری در نهادهای علمی و بازگشت به مفهوم حکمت به عنوان روح علم هستیم.
