نقد رمان «دکادانس» اثر لئون کریگ: داستان خانه جنزده کوئیر نتوانست مخاطب را بترساند
نقدی بر رمان گوتیک «دکادانس» اثر لئون کریگ که در آن دوستان دانشگاهی مرفه به یک خانه روستایی میروند. این بررسی به ضعف در شخصیتپردازی، دیالوگهای غیرواقعی و نبود عمق روانشناختی میپردازد.

نقد رمان «دکادانس» اثر لئون کریگ
رمان «دکادانس» اثر لئون کریگ که به عنوان یک داستان خانه جنزده کوئیر معرفی شده، گروهی از دوستان دانشگاهی مرفه را به تصویر میکشد که به یک عمارت روستایی میروند. این رمان تحت تأثیر آثاری مانند «تاریخ مخفی» اثر دونا تارت و «غریبه کوچک» اثر سارا واترز قرار دارد، اما به گفته منتقد، در ایجاد ترس و تعلیق واقعی موفق نبوده است.
- شخصیتپردازی سطحی: شخصیتها به اندازه کافی توسعه نیافتهاند و دیالوگها غیرواقعی به نظر میرسند.
- نثر پیچیده: استفاده بیش از حد از قید و صفت باعث شده نثر کتاب سنگین و گاهی آزاردهنده شود.
- کمبود عمق روانشناختی: با وجود اشاره به مضامین تاریخی مانند آزار یهودیان، پرداخت این موضوعات سطحی است.
- صحنههای غیرقابل باور: صحنههایی مانند سهنفره ناخواسته با یک روح ضدیهودی باعث از دست دادن تمرکز خواننده میشود.
- تأثیر شبکههای اجتماعی: به نظر میرسد کتاب بیش از آنکه بر عناصر کلاسیک گوتیک تمرکز کند، تحت تأثیر ترند «آکادمی تاریک» در فضای مجازی است.
«احساس کردم در حال خواندن کتابی هستم که تنها از «حس و حال» تشکیل شده است.»
«برای یک رمان گوتیک، چیزی عمیقتر لازم است تا خواننده در پایان داستان احساس ترس کند، نه آرامش.»
در نهایت، «دکادانس» اگرچه ایدههای جالبی دارد، اما نتوانسته تعادل مناسبی بین عناصر گوتیک و داستانپردازی مدرن ایجاد کند.
