پورمند: رنسانس و انسانمحوری برآمده از التقاط کابالا، فلسفه یونان و عرفان اسلامی
پژوهشگر حوزه علوم انسانی در گفتگو با SNNTV: گذار از جهانبینی خدامحور قرون وسطی به انسانمحوری مدرن، نتیجهی فرایندی تاریخی و فکری پیچیده بود که از التقاط عرفان قبالا، فلسفه یونان و میراث اسلامی شکل گرفت.

انسانمحوری در رنسانس و ریشههای الهیاتی آن
تحلیل پورمند نشان میدهد که گذار از تفکر خدامحور قرون وسطی به انسانمحوری دوره رنسانس، حاصل برهمکنش سه جریان فکری مهم بود: عرفان قبالا (کابالا) که تصویر جدیدی از نسبت انسان با خدا ارائه کرد، فلسفه یونان با تمرکز بر عقلانیت انسانمحور، و میراث اسلامی که نقش پل ارتباطی را ایفا نمود. این ترکیب، بنیانهای الهیاتی سنتی را دگرگون و فضایی برای ظهور انسان بهعنوان محور عالم فراهم ساخت.
- عرفان قبالا با ارائهی برداشتی نمادین و انسانمحور از متون مقدس
 - بازخوانی فلسفه یونان و احیای ارزشهای عقلانی و اومانیستی
 - نقش میراث اسلامی در انتقال و بسط این ایدهها به جهان مسیحی
 
«در آموزههای عرفان قبالا، تصویری از نسبت انسان با خدا و جهان ارائه شد که وقتی با مسیحیت تاریخی تلاقی کرد، زمینهساز تحول شد.»
این فرایند پیچیده، نه یک شکست ناگهانی که نتیجهی دیالکتیک درونی سنتهای فکری و التقاط خلاق آنها بود.
