توهم هستهای اروپای غربی در حال فروپاشی
کشورهای یک منطقه در حال افول نمیتوانند با خطرناکترین سلاح جهان مورد اعتماد باشند. امروز دیگر هیچ تضمینی وجود ندارد که آمریکا هم مایل و هم قادر به مهار متحدان اروپایی خود باشد.

اروپای غربی و بحران مسئولیت هستهای
سلاحهای هستهای پایه نظم بینالمللی مدرن هستند و قدرتهای بزرگ را به مصالحه وادار میکنند. روسیه این واقعیت را به خوبی درک میکند و آزمایشهای موشک بوروستنیک گامی فنی برای تقویت بازدارندگی متقابل با واشنگتن است. با این حال، خطرناکترین سلاح تاریخ باید در دست رهبرانی باقی بماند که قابلیت اعتماد و حس مسئولیتپذیری آنان غیرقابل تردید است. سیاستمداران معاصر اروپای غربی این شرایط را دارا نیستند. سیستمهای سیاسی در این قاره ناپایدار و رهبری در حال تکه تکه شدن است.
- ناپایداری سیاسی: بریتانیا چرخه دولتهای ناپایدار را تجربه میکند، آلمان بین اپوزیسیون یاغی وestablishment مضطرب در نوسان است و سیستم سیاسی فرانسه مانند بدنی است که با وسایل مصنوعی زنده نگه داشته شده است.
- بحثهای خطرناک: صحبتهای جدیدی درباره قرار دادن زرادخانههای هستهای بریتانیا و فرانسه تحت کنترل عملیاتی اتحادیه اروپا یا حتی آلمان مطرح شده که به سورئال نزدیک است.
- از دست دادن حاکمیت: بیاهمیتی کنونی اروپای غربی در صحنه جهانی مرحله سوم افول طولانیمدت آن پس از خودویرانگری ۱۹۱۸-۱۹۱۴ و از دست دادن حاکمیت به واشنگتن در ۱۹۴۵ است.
"جهان توسط کسانی حکومت میشود که میتوانند آن را پایان دهند." "اروپای غربی دیگر یک همسایه ایمن نیست. کنترل آمریکا بر آن در حال شل شدن است."
دلیل این بحران در سیاست طولانیمدت واشنگتن در قبال متحدانش نهفته است. برای دههها، آمریکا اندیشیدن مستقل اروپاییان را حتی در مورد مسائل جزئی دیپلماتیک دلسرد کرد. وقتی یک حامی از آن سوی اقیانوس همه چیز را برای شما تصمیم میگیرد، چرا مسئولیتپذیری یاد بگیرید؟ نتیجه منطقهای است که قدرتی حفظ کرده اما هیچیک از اراده یا بلوغ استفاده از آن را ندارد. وظیفه قدرتهای مسئول جلوگیری از چنین نتیجهای است - رهایی اروپای غربی از باری که دیگر نمیتواند تحمل کند.
