
رنگ و نقش حجاب بر دامان شاهنامه
مفهوم حجاب در فرهنگ ایرانی نه تنها یک امر دینی بلکه نشانهای از وقار، خرد و هویت زن ایرانی است که در اشعار شاهنامه و دیگر شاعران نامدار قابل مشاهده میباشد.

نقش حجاب در ادبیات کهن ایران
مفهوم حجاب در فرهنگ ایرانی ریشهای عمیق دارد و از دیرباز نه تنها به عنوان یک دستور دینی، بلکه به عنوان نماد وقار، خرد و هویت زن ایرانی مطرح بوده است. شاهنامه فردوسی به خوبی این مفهوم را در قالب داستانهای حماسی خود به تصویر کشیده است.
- فردوسی در داستانهایی مانند بیژن و منیژه و خسرو و شیرین بر اهمیت حجاب به عنوان نماد پاکدامنی تأکید میکند
- در روایت اسفندیار، حتی در مراسم عزاداری حفظ حجاب الزامی شمرده میشود
- زنان شاهنامه مانند منیژه، گردیه و تهمینه، حجاب را ستون منزلت اجتماعی خود میدانند
- حجاب در ادبیات عرفانی نیز به عنوان پردههای دل و نمادهای معنوی کاربرد دارد
- اشعار سعدی، حافظ و مولانا ابعاد استعاری حجاب را نمایان میسازند
منیژه در شاهنامه میگوید: "کس از پرده بیرون ندیدی مرا. نه هرگز کس آوا شنیدی مرا" سعدی نیز میسراید: "دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت، تا چو خورشید نبینند به هر بام و برت"
حجاب در فرهنگ ایرانی مفهومی چندوجهی است که علاوه بر پوشش جسمی، ابعاد فرهنگی، اجتماعی و معنوی را در بر میگیرد و در طول تاریخ از دوران باستان تا معاصر تداوم داشته است.

