روایتی از زندگی شهید طاها گرایلو؛ جوانی که از کودکی عاشق وطن بود
داستان زندگی طاها گرایلو، جوان بیستساله اهل مینودشت که از کودکی عاشق خدمت به وطن بود و در جنگ ۱۲ روزه به فیض شهادت نائل آمد. این روایت از زبان پدر و مادرش نقل شده است.

زندگی پاک شهید طاها گرایلو
طاها گرایلو، جوان بیستساله اهل روستای مینودشت استان گلستان، نمونهای بینظیر از ایمان و تعهد به میهن بود که در جنگ ۱۲ روزه به شهادت رسید. از کودکی ویژگیهای ممتازی داشت - حتی در سنین پایین به نماز و روزه پایبند بود و در سختترین شرایط نیز ایمانش را حفظ میکرد.
- ایمان استوار از کودکی: طاها از سه سالگی به لباس نظامی علاقه داشت و همیشه آرزوی پلیس شدن را در دل میپروراند
- پاکی و ادب مثالزدنی: هرگز به والدینش «نه» نگفت و همیشه با احترام کامل رفتار میکرد
- پیشبینی شهادت: خودش پیشبینی کرده بود که به زودی شهید خواهد شد و این پیشبینی تنها شش ماه بعد محقق شد
- شهادت پرافتخار: پیکر او دوبار تشییع شد و مادرش این صحنه را به صحرای کربلا تشبیه کرد
- ادامه راه توسط برادر: رضا، برادر کوچکترش، مصمم است راه او را ادامه دهد حتی اگر به بهای جانش تمام شود
مادرش میگوید: “دلم برایش تنگ است، اما نمیخواهم برگردد. جایی که هست بهتر و پاکتر است” پدرش معتقد است: “این یک آرزو نبود، بلکه یک سرنوشت بود که خودش ساخته بود”
زندگی طاها گرایلو نماد کامل عشق به وطن، ایمان راسخ و فداکاری است که باید برای نسلهای آینده الگو باشد.
