تیزهوشی و ضرورت تحول آموزش کودکان تیزهوش
تعریف تیزهوشی از تمرکز بر آیکیو به سمت توانایی حل مسئله و خلاقیت تحول یافته است. آموزش این کودکان باید با رویکردی جامع و چندبعدی همراه باشد تا استعدادهای شناختی، اجتماعی و هیجانی آنان شکوفا شود.

تحول مفهوم تیزهوشی و ضرورت تغییر آموزش
تعریف تیزهوشی از نگاه سنتی که صرفاً بر آیکیو و آزمونهایی مانند تست ریبن تمرکز داشت، به سمت تعریفی نوین حرکت کرده است. در دیدگاه جدید، تیزهوشی به عنوان مجموعهای چندبعدی از تواناییها شامل خلاقیت، تفکر انتقادی، حل مسئله، هوش هیجانی و مهارتهای بینرشتهای در نظر گرفته میشود. کودک تیزهوش امروزی نه تنها از تواناییهای شناختی بالا برخوردار است، بلکه قادر به خلق ایدههای نو، سازگاری با تغییرات و کار گروهی در مواجهه با مسائل پیچیده است.
- تغییر از تمرکز بر حافظه و شناخت فردی به سمت در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی، هیجانی و خلاقیت
- ضرورت جایگزینی مسائل بسته با مسائل باز و پیچیده در فرآیند آموزش
- لزوم تطبیق آموزش با نظریههای رشد پیاژه و ویگوتسکی
- نیاز به ایجاد محیطهای آموزشی چالشبرانگیز و حمایتگرانه
- اهمیت توجه به "منطقه تقریبی رشد" برای شکوفایی تواناییهای فراتر از سطح فعلی
"آموزش کودکان تیزهوش باید زمینهساز انتقال سریعتر به تفکر انتزاعی، خلاقیت و حل مسئلههای پیچیدهتر باشد."
"در دنیای فعلی بیشتر از آنکه نیازی به حافظهای پر شده از مسائل تئوری داشته باشیم، نیازمند خلاقیت در حل مساله هستیم."
برای پاسخگویی به نیازهای نوین، آموزش کودکان تیزهوش باید بر یادگیری پروژهمحور، کار گروهی، پرورش خلاقیت و تفکر انتقادی متمرکز شود. همچنین توجه به شخصیسازی مسیر یادگیری متناسب با علایق و استعدادهای هر دانشآموز و تقویت هوش هیجانی و مهارتهای زندگی ضروری است. این تغییر نگرش میتواند نظام آموزش استعدادهای درخشان کشور را در مسیر درست قرار داده و در دو دهه آینده مدیرانی خلاق و توانمند برای حل مسائل گوناگون به کشور عرضه کند.
