بررسی فلسفی اتهام پژمان جمشیدی: زمانی که حقیقت قربانی سرعت و هیجان میشود
این مقاله به تحلیل فلسفی واکنشهای اجتماعی به اتهام پژمان جمشیدی میپردازد و با استناد به نظریات هانا آرنت و فمینیستها، مفهوم «هیجان قضاوت» و بیعدالتی معرفتی را بررسی میکند.

تحلیل فلسفی واکنشها به اتهام پژمان جمشیدی
این مقاله به بررسی واکنشهای اجتماعی به اتهام پژمان جمشیدی از منظر فلسفی میپردازد. نویسنده با استناد به اندیشههای هانا آرنت درباره قضاوت و حقیقت، و نظریههای فمینیستی درباره بیعدالتی معرفتی، به تحلیل پدیده «هیجان قضاوت» در فضای مجازی میپردازد. مقاله نشان میدهد که چگونه جامعه در مواجهه با اخبار جنجالی، به سرعت به دو قطب مخالف تقسیم میشود و حقیقت قربانی سرعت و هیجان میگردد.
- قضاوت شتابزده به جای اندیشیدن عمیق جایگزین شده است
- بیعدالتی معرفتی علیه زنان در روایت خشونت جنسی
- ضرورت حفظ تعادل میان عدالت معرفتی و عدالت مبتنی بر واقعیت
- نقش شبکههای اجتماعی در تشدید شتابزدگی قضاوتی
- اهمیت مکث و تفکر در فرآیند قضاوت انسانی
هانا آرنت میگوید: «قوهی قضاوت، یعنی توانایی در نظر گرفتن دیدگاه دیگران پیش از اظهار نظر» میراندا فریکر تأکید میکند: «در پروندهی آزار جنسی، ممکن است گواهی یک زن به ناحق باور نشود، تنها به دلیل پیشداوری جنسیتی»
مقاله در نهایت بر ضرورت تمرین «قضاوت انسانی» تأکید میکند که هم به حقیقت وفادار است و هم به رنج انسان توجه دارد.
