تحلیل محمدرضا تاجیک از رابطه قدرت و شقاق در سیاست ایران
محمدرضا تاجیک، فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی به تحلیل ماهیت قدرت و شقاق در سیاست ایران پرداخته و به این پرسش میپردازد که آیا سیاست امروز ایران جز مسیر ستیز و اختلاف راه دیگری دارد؟

تحلیل تاجیک از ماهیت قدرت و شقاق
محمدرضا تاجیک در یادداشت خود با روایتی تمثیلی به تحلیل رابطه قدرت و شقاق در عرصه سیاست میپردازد. او با توصیف عمارت قدرت و گوی جادویی آن، نشان میدهد چگونه افراد با ورود به این عرصه از دوستان به دشمان تبدیل میشوند. تاجیک استدلال میکند که سیاست نه بر پایه وفاق و گفتوگو، بلکه بر مبنای حذف، طرد و غیرسازی استوار شده است.
- قدرت به عنوان محور اصلی مناقشات سیاسی معرفی میشود
- سیاستورزی در ایران امروز به مسیری از ستیز و اختلاف تبدیل شده است
- نظریهپردازانی مانند آرنت را به نداشتن درک صحیح از قدرت متهم میکند
- وفاق سیاسی را امری خیالین و دستنیافتنی میداند
- از مفهوم لیبیدوی قدرت برای تحلیل رفتار سیاسیون استفاده میکند
“سیاست یعنی وفاق را گفتن، نوشتن، به صد حیلت بر صور شقاق دمیدن” “سیاست، اسم رمز غیرسازی و حذف و طرد است”
تاجیک در پایان با طرح پرسشهای بنیادین، تردید خود را نسبت به امکان تحقق وفاق سیاسی در فضای کنونی ایران بیان میدارد.
