شکست صداوسیما در رقابت با یوتیوب به دلیل مهمانان کلیشهای و موضوعات تکراری
با ناتوانی تلویزیون در تولید محتوای مناسب برای مخاطبان که از کارشناسان تکراری و موضوعات پاستوریزه استفاده میکند، پلتفرمهایی مانند یوتیوب جایگزین شدهاند. برنامههایی مانند «رُک» نشاندهنده شکاف عمیق بین مردم و رسانه رسمی هستند.

شکاف بین رسانه رسمی و مخاطبان
تلویزیون با استفاده از کارشناسان تکراری و موضوعات پاستوریزه نتوانسته در بحرانهای مختلف کشور محتوای مناسب تولید کند. این باعث شده مخاطبان خسته از یکنواختی و عدم شفافیت به سمت پلتفرمهایی مانند یوتیوب کوچ کنند. برنامههای اینترنتی مانند «رُک» با مجریایی مانند مجید واشقانی جایگزین شدهاند که اگرچه جسارت گفتن دارند اما عمق لازم را ندارند.
- کوچ مخاطبان به یوتیوب: مردم به دنبال شنیدن صداهای متنوع و واقعی هستند
- تبدیل گفتوگو به نمایش: برنامههایی مانند «رُک» بیشتر بر جذابیت و هیجان تمرکز دارند تا عمق مطالب
- نقش مجری در برنامهها: واشقانی نه بیطرفی لازم دارد و نه تخصص تحلیلی کافی
- سادهسازی مفاهیم: اندیشه قربانی میشود تا مطالب برای مخاطب قابلفهم شود
- اقتصاد توجه: عدد بازدید در یوتیوب شاخص موفقیت است نه روشن کردن مسائل
"مردم میخواستند آدمهایی را ببینند که جرئت گفتن دارند، حتی اگر عمق نداشته باشند." "هدف، بیشتر نگه داشتن مخاطب است تا روشن کردن یک مسئله."
در نهایت، این برنامهها اگرچه فضای جدیدی برای بیان آزاد ایجاد کردهاند اما به نیاز واقعی جامعه برای تفکر عمیق پاسخ نمیدهند و بیشتر به نمایش و هیجان تبدیل شدهاند.
