نیچه: فلسفهای برآمده از اراده به زندگی و دینامیت اندیشه
بررسی اندیشههای فریدریش نیچه در سالروز تولدش و تحلیل رابطه زندگی شخصی و بیماریهایش با فلسفهای که از «اراده به سلامت و حیات» برساخته است. گفتوگو با امین مدی، مترجم کتاب «من دینامیتم» درباره نیچه.

نیچه: فلسفهای از گوشت و خون
فریدریش نیچه، فیلسوف شهیر آلمانی، فلسفهاش را نه در کتابخانهها که بر لبه آتشفشان زندگی خود بنا نهاد. او در کتاب «اینک انسان» مینویسد: «من فلسفهام را از اراده به سلامت و حیات برساختهام». این جمله کلیدی نشان میدهد که برای نیچه، فلسفه نه یک فعالیت انتزاعی، بلکه پاسخ به شرایط عینی زندگی بود. بیماریهای مزمن، تنهایی، شکست در روابط و فروپاشی ذهنی، ماده خام اندیشههای او بودند.
- پیوند زندگی و فلسفه: میان زندگی نیچه و آثارش جداییناپذیری عمیق وجود دارد. هر جمله او ردی از زیستنش دارد.
- بیماری به مثابه میدان آزمایش: نیچه بیماری را ضعف نمیدانست، بلکه آن را فرصتی برای دگرگونی و شناخت عمیقتر میپنداشت.
- سبک گزینگویه: بیماریهای چشمی و عصبی نیچه مستقیماً بر سبک نگارش او تأثیر گذاشت و او را به سمت گزینگویه سوق داد.
- ابرانسان به مثابه تقلای شخصی: مفهوم «ابرانسان» در واقع استعارهای از تقلای خود نیچه برای برآمدن از پس زخمها و شکستهاست.
- آریگویی به زندگی: در پس تندیهای نیچه، اخلاق «آریگویی» و عشق به سرنوشت نهفته است.
«از تقدیرم آگاهم. روزی نام من با یاد و خاطره چیزی هراسانگیز همراه خواهد شد... من انسان نیستم، من دینامیتم.»
«هر آنچه مرا از پای در نیندازد نیرومندترم میسازد.»
فلسفه نیچه تلاشی مداوم برای عشقورزیدن به هستی، با همه رنجها و بیرحمیهایش است. کتاب «من دینامیتم» نوشته سو پریدو، با ترجمه امین مدی، روایتی گیرا از این زندگی پرماجرا ارائه میدهد.
