سواد فرهنگی در برابر سواد رسانهای؛ حلقه مفقوده تربیت دیجیتال کودک
سواد رسانهای ابزار است، اما سواد فرهنگی ریشه است؛ رسانه راهی است برای دیدن جهان، اما فرهنگ چگونگی دیدن آن را تعیین میکند. این مقاله به بررسی اهمیت تربیت فرهنگی کودکان در عصر دیجیتال میپردازد.

سواد فرهنگی؛ حلقه مفقوده تربیت دیجیتال
در جهان امروز، کودک ایرانی زودتر از آنکه با قصههای ملی و شعرهای کهن آشنا شود، با آواتارها، انیمیشنهای جهانی و بازیهای چندملیتی بزرگ میشود. او رسانه را میفهمد، اما فرهنگ را نه؛ از تلفن همراه استفاده میکند، اما معنای فرهنگی و اخلاقی آن را درک نمیکند. این فاصله، همان شکاف پنهانی است که جامعه ما را با پدیدهای تازه روبهرو کرده است: کودک دیجیتالِ بیفرهنگ، نه از سر بیاخلاقی، بلکه از سر بیتربیتی فرهنگی.
- سواد رسانهای به معنای توانایی استفاده، تحلیل و ارزیابی رسانههاست
- سواد فرهنگی لایهای عمیقتر دارد و به کودک میآموزد چگونه در برابر محتوای رسانهای، هویت، ارزشها و فرهنگ خود را حفظ کند
- آموزشهای فعلی غالباً به سطح مهارتهای فنی و هشدارهای انضباطی محدود میشود
- بدون سواد فرهنگی، سواد رسانهای به ابزاری کور بدل میشود
سواد رسانهای ابزار است، اما سواد فرهنگی ریشه است؛ رسانه راهی است برای دیدن جهان، اما فرهنگ چگونگی دیدن آن را تعیین میکند.
الگوریتمها امروزه نقش معلم پنهان را در زندگی کودکان ایفا میکنند و پلتفرمها با تحلیل رفتار و علایق، بهصورت نامرئی ذائقه فرهنگی، سلیقه هنری و حتی نگرش اخلاقی کودکان را شکل میدهند.
خانواده در تربیت دیجیتال نقش پدافندی دارد، اما نه با محدودسازی، بلکه با همراهی. نظام آموزشی باید سواد فرهنگی را در قالبی فراتر از کتاب درسی نهادینه کند. فرهنگ دیجیتال جهانی است، اما تربیت فرهنگی باید ملی و انسانی بماند.
