غیبت ایران در اجلاس شرمالشیخ و تحلیل رویکرد دیپلماسی ایران
تحلیل غیبت ایران در اجلاس شرمالشیخ و بررسی دوگانگی میان حضور جهانی و انسجام داخلی در سیاست خارجی ایران با تأکید بر دیدگاههای افکار عمومی و مسئولان دیپلماسی.

تحلیل غیبت ایران در اجلاس شرمالشیخ
در روزهای اخیر، ایران در مرکز یک بازی رسانهای پیچیده قرار گرفته است که حول دعوت به اجلاس شرمالشیخ از سوی مصر و سپس تکذیب آن توسط منابع غربی شکل گرفته است. به ظاهر، مسئله تنها یک «دعوت» و «رد دعوت» است، اما در عمق، جامعه ایرانی را با پرسشی بنیادی مواجه کرده است: جایگاه واقعی ایران در نظم جدید خاورمیانه کجاست؟ در فضای عمومی، دو روایت شکل گرفته است؛ یکی میگوید «ایران اشتباه کرد، چون با رد دعوت، از ایفای نقش در نظم نوین خاورمیانه بازماند» و دیگری معتقد است «ایران هوشمندانه عمل کرده و با تکیه بر استقلال و عزت ملی، خود را از صحنههای نمایشی قدرتها کنار کشیده است». اما واقعیت پیچیدهتر از این دو قطب سادهسازیشده است.
- جامعه ایرانی در نوعی دوگانگی نمادین قرار دارد؛ از یک سو احساس میکند در صحنه جهانی به حاشیه رانده شده و از سوی دیگر، حاکمیت با تأکید بر استقلال، تلاش دارد نوعی «اقتدار درونزا» را بازسازی کند.
- رد دعوت یا تکذیب آن در بطن جامعه به نشانهای از سردرگمی جایگاه ایران در جهان تبدیل شده است.
- ایران پس از سالها تجربه ناخوشایند در گفتوگو با غرب، اکنون از دیپلماسی بینالمللی نه برای چانهزنی خارجی، بلکه برای بازسازی انسجام داخلی بهره میگیرد.
- «نه گفتن» به اجلاسهای غربمحور میتواند بهمنزله یک کنش نمادین برای تقویت مقاومت ملی باشد.
- پرسش اصلی این است که اگر این انزوا ادامه یابد، آیا از انسجامساز به فرسایشگر تبدیل نخواهد شد؟
جامعه برای حفظ امید، نه فقط به مقاومت بلکه به افق و گفتوگو نیز نیاز دارد.
وقتی یک حکومت احساس میکند تحت فشار بیرونی است، قطع گفتوگوهای خارجی میتواند بهطور موقت جامعه را حول گفتمان مقاومت متحد کند.
به نظر میرسد این رویکرد در کوتاهمدت انرژی و همبستگی تولید میکند، اما تداوم آن نیازمند بازنگری در استراتژیهای بلندمدت است.
