جامعهشناسی ایران بدون ادغام دانش دانشگاهی و دانش جامعه: هشدار مرگ جامعهشناسی
گزارشی از پنل تخصصی درباره چالشهای مطالعات میانرشتهای در جامعهشناسی ایران با تأکید بر ضرورت ادغام دانش آکادمیک با دانش ضمنی جامعه و نقد روششناسی سنتی.

چالشهای مطالعات میانرشتهای در جامعهشناسی ایران
این گزارش به تحلیل دیدگاههای سه سخنران اصلی در پنل تخصصی «چالشهای مطالعات میانرشتهای» میپردازد. دکتر احمد بخارایی بر ضرورت بازاندیشی نقادانه و پنج لایه فهم (توصیفی، تحلیلی، کاربردی، انتقادی و خلاق) تأکید کرد و مرگ جامعهشناس را در از دست دادن توانایی فهم تازه دانست. دکتر مقصود فراستخواه به چرخش علمی به سمت فرارشتهگرایی و ترارشتهگرایی اشاره کرد که در آن دانش دانشگاهی با دانش ضمنی مردم ادغام میشود. وی چهار سطح میانرشتهگرایی (خرد، میانی، کلان و بسیار کلان) و هفت بلوغ لازم برای جامعهشناسی را برشمرد. دکتر حسین شیخرضایی با نقد هستیشناسی سکونمحور، بر نقش سازنده روششناسی و نیاز به هستیشناسیهای بدیل (پویشی، رابطهای و متشتت) تأکید کرد.
- ضرورت عبور از چارچوبهای سنتی و نظریهزدگی در جامعهشناسی ایران
- ادغام دانش آکادمیک با تجربه زیسته مردم через ترارشتهگرایی
- ناکارآمدی رشتهگرایی سنتی در مواجهه با پیچیدگی واقعیت اجتماعی
- نقش سیاسی روششناسی در شکلدهی به هستیشناسی علوم اجتماعی
فراستخواه: «ترارشتهگرایی به معنای نوعی مطالعات اجتماعی است که با دانش ضمنی مردم درگیر است» بخارایی: «جامعهشناس زمانی میمیرد که توانایی فهم تازه از جهان را از دست بدهد» پیام اصلی پنل، دعوت به پذیرش پیچیدگی واقعیت و حرکت به سمت مشارکت مردم در فرآیند پژوهش است.
